صفحه اصلی

ارسال مطلب

درگاه پرداخت

برج اداره هرابرجان
برج اداره هرابرجان یکی از بناهای دیدنی و قدیمی دهستان هرابرجان است که در روستای هرابرجان قرار دارد.

قدمت این برج بر اساس اطلاعات ثبت شده در میراث فرهنگی به زمان افشاریه ـ زندیه می‌رسد که کارویژه آن نگهبانی و حفاظت از روستا در برابر دزدان، راهزنان و غارت گران بوده است.

برج اداره هرابرجان

این بنا در حال حاضر دچار آسیب‌های فراوانی به ویژه در دیوار شمالی آن شده است که نیازمند توجه جدی مسئولان روستا و شهرستان برای جلوگیری از تخریب است.

این برج به برج علی عزیزخان نیز معروف است. عزیزخان فرزند مرادخان از خوانین مناطق ییلاقی فارس بوده و خودش دارای دو پسر به نام علی و حسن بوده است که پس از وی مجموعه‌ای که اکنون به نام برج اداره شناخته می‌شود به علی به ارث می‌رسد و به همین علت به این برج، برج علی عزیز خان نیز گفته می‌شود.

الهه دهقانی فرزند مرحوم ایرج که فرزند مرحومه گلنساء، و نوه دختری علی عزیز خان بوده به نقل از پدرش می‌گوید: «یکبار که تو بیابون راهزنی جلوی چند نفر رو می‌گیره برای دزدی، علی عزیز خان به دزده میگه جلوی سم اسبت رو نگاه کن سریع یه تیر میزنه جلوی سم اسب که دزده می‌ترسه ولشون می‌کنه و فرار می‌کنه. تیرش هیچ وقت خطا نمیرفته».
وی افزود: پدرم می‌گفت یک بار یک دزد گلوبندی از کسی می‌دزده علی یه تیر میزنه وسط پیشانی دزد که دزده در حال مرگ یه شعری می‌خونه که می‌خواسته گلوبند برای دخترش ببره».

طیبه ایزدی، فرزند مرحوم خیرالنساء و نوه دختری علی عزیز خان می‌گوید: «این برج را علی عزیزخان خودش باخرج خودش درست کرده بود. زمانی که مادر ما (خیرالنساء) هنوز به دنیا نیومده بوده زمانی که گندم‌ها رو سحن خورده بوده کسی گندم نداشت. علی عزیز خان ۳ تا جوال گندم میده به استاد مروستی که اگر اشتباه نکنم اسمش استاد حسن مروستی بوده که از مروست بیاد هرابرجون برج را درست کند. در اون سال که قحطی گندم بوده مادر بزرگ مون بهش می‌گفته چرا این کار رو می‌کنی جواب داده که یکی باید از مردم هرابرجون در برابر دزدها محافظت کنه و جلوی دزدها رو بگیره».

طیبه می‌گوید آن زمان راهزنان و عرب‌ها زیاد به مردم هرابرجان حمله می‌کردند و اموالشان را به غارت می‌برده‌اند.

طیبه ایزدی، همسر مرحوم سیاوش دهقانی در ادامه می‌گوید: «علی عزیزخان کسی بوده که هیچوقت قسم نمی‌خورده وهیچوقت داخل مزرعه کسی پا نمی‌گذاشته هر چند که کارش ضروری بوده».

پروین صادقی‌پور دختر خیرالنساء و نوه دختری علی عزیزخان نیز می‌گوید: «از مادرم شنیده بودم که زمانی دزدی به هرابرجان حمله کرده بود بی‌بی (مادربزرگ) علی آقای حاج رضا داشته می‌رفته که دزده کش از رو سرش می‌کشه. گفت قدیما به چادر می‌گفتن کش. علی عزیز خان از تو برج میبینه داد می‌زنه بی ناموس مردم چکار داری؟ بعد با تفنگ می‌زنتش چند روز دزده همینجور جان می‌داده تا بعد می‌میره. یکی از تفنگ چی‌های که می‌رفته تو برج برای نگهبانی اقا سید حسین بوده و دو نفر هم از ترکان می‌آمدند برای کشیک».

طیبه در خصوص درگذشت علی عزیزخان می‌گوید: «او در حال دیوار گذاشتن توی باغ بوده که قلبش درد می‌گیرد و حرکت می‌کند که بیاید سمت خانه. یک نفر دوان دوان به خانه او می‌آید و به گوهر (دختر علی عزیزخان) می‌گوید پدرت حالش خوب نیست و گوهر جوشانده درست می‌کند که سریع ببرد برای پدرش. وقتی علی عزیز خان از باغ می‌آید بیرون یک سید او را می‌بینید و به او می‌گوید چه شده؟ علی عزیز خان به او می‌گوید سینه‌ام دردگرفته دارم می‌روم خانه و به علت درد زیاد زیر سایه دیوار باغش دراز می‌کشد. تا گوهر می‌رسد که به علی عزیزخان جوشانده بدهد، او دیگر تمام کرده بود».

منصور نقی‌پور فرزند مرحوم سلطان و نوه دختری علی عزیزخان می‌گوید: «علی عزیزخان شکار چی بوده تفنگ مارتین داشته و کسی اون زمان تفنگ نداشته. اینجور که مادرم تعریف می‌کرد تو همین برج نگهبان هرابرجان بود. ماها که علاقه به شکار داریم از پدر مادرم به ارث بردیم. حتی مادرم تعریف می‌کرد می‌گفت یک دوربین داشت از رو برج که نگاه می‌کردیم اون طرف دریاچه نمک خور و دهج پیدا بود حتی یک سگ شکاری هم داشت. زمانی که علی عزیزخان فوت کرده بود (در اثر مریضی احتمالاً وبا) از طریق همون سگ پیداش کردن بچه‌ها ش همش دختر بودن. حتی مادرم می‌گفت این برج بلندتر بوده. می‌گفت وقتی بابام دوربین رو به مانشون می‌داد سمت خور یاخبر مردم که اومد رفت می‌کردن را می‌دیدیم ما هم به خاطر همین به دوربین و تفنگ علاقه داریم».

فرزندان علی عزیزخان به ترتیب بزرگتر تا کوچکتر عبارتند از؛
گوهر مادر منظر
ماه سلطان مادر بهمن، پرویز، بهروز، ریحان، بهادر، محمد میرزا
ماه نسا مادر کتایون (کتون) نجات، ناصر، محمد علی
گل نسا مادر فرنگیس، زرنگیس، ایرج، سیاوش و پرویز
خیرالنسا مادر رضا پروین محمود طیبه محمد
سلطان مادر کیان، پروانه، اکبر، کاظم، طاووس، ملوک، خدیجه همسر پرویز رضایی منصور و عباس

شراره فرزند مختار فرزند عباس زارع معروف به عباس شیرازی می‌گوید: «این برج در اصل مال مرحوم علی عزیز خان بوده، ایشون فروختند به مرحوم آقا ضیا دهقان. بعد آقا ضیا دهه ۶۰ می‌فروشند به پدربزرگ من (مرحوم عباس زارع) و مرحومه هاجر میرزایی (دختر اسفندیار)؛ یعنی هردو شریک بودند. همان دهه ۶۰ هم برج در فهرست میراث فرهنگی قرار می‌گیرد و بعد از فوت عباس زارع، سهمیه ایشون به هاجر بخشیده میشه. پس از فوت هاجر این برج به وراث وی می‌رسد و هم اکنون نیز در ید مالکیت آنان است».

اگر اطلاعاتی از این برج دارید که به ما کمک می‌کند از طریق مشارکت در کامنت‌های زیر در ارتقای این مطلب پایگاه هرابرجان را یاری کنید.

برج اداره هرابرجان برج اداره هرابرجان برج اداره هرابرجان برج اداره هرابرجان برج اداره هرابرجان برج اداره هرابرجان برج اداره هرابرجان

3 پاسخ

  1. سلام
    پدرم که پسرارشد دخترعلی عزیزخان است اطلاعات کاملتری نیزدارد که بایستی تکمیل گردد

    1. سلام جناب آقای نقی پور ممنون میشیم اطلاعات رو برای ما ارسال کنید یا زیر همین پست بگذارید تا در متن اصلی استفاده بشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *